استخـــــــونی

بنزین !!!

امروز تقریبا از دانشگاه خلاص شدیم و به قولی وارد تابستون شدیم. راستی شما تعطیلات تابستانی خود را چگونه می گذرانید ؟

 

می خواستم از بنزین و قصش بنویسم آخه من همیشه با یه دو هفته تاخیر فاز می نویسم . اما همچین حسش نیست. فقط اینکه تو این هیل و ویل که بنزین اینقدر مهم و مسئله ساز  شده باید قدر مارو بیشتر بدونن ! بابا آخه ما یه چیزی درست کردیم که نه تنها واسه طبیعت مضر نیست بلکه مفیدم هست ! آخه فقط آب تولید می کنه ! حالا هی بگن این پیل سوختی به جایی نمی رسه ! حالا وقتی گیر کردی و دیگه بنزین نداشتی میای از همین ماشینای ما می خری رنگشم انتخابیه در ضمن فول آپشنم هست حالا یه ایراد داره اونم اینه که یه کم یواش می ره خوب دیر رسیدن بهتر از نرفتنه که ! خلاصه که سفارش اینترنتی از هر جای دنیا پذیرفته می شود ! ( عکشم می ذارم حالا )

 

و اما بنزین ! برش c4 تا c10 از نفت خام که مقداری از تقطیر نفت و مقداری از بلاهای دیگه که سرش می آرن و تبدیل چیزای دیگه به بنزین به دست می آد. که اگه خودشونو بکشن در ایران حدود 17 درصد نفت خام به بنزین تبدیل می شه . و در خارج تا بالای 20 درصد هم تولید می کنن . روزانه حدود 40 میلیون لیتر بنزین تولید می کنیم و قبل از سهمیه بندی حدود 70 میلیون لیتر و بیشتر مصرفمون بود که ظاهرا با سهمیه بندی 57 میلیون لیتر رو مصرف روزانه در نظر گرفتن . و 70 میلیون لیتر البته مقدار زیادیه ! که البته مقداری به قاچاق ، مصرف بی رویه ! و صد البته به ماشینای داخلی ربط داره که مثل چی بنزین مصرف می کنن . روزانه 4 میلیون بشکه نفت خام تولید می کنیم که هر بشکه نفتی معادل 159 لیتره. یعنی 636 میلیون لیتر نفت خام در روز.خوب 17 درصدش میزنه به عبارتی ..... خوب ده بر یک ! .... آهان 108 میلیون لیتر ! خوب اگه همه نفت خام تولیدی مون رو ببریم تو پالایشگاه و بنزینشو بیگیریم ! که اینجوری نیست که ! چرا !؟ معلومه ! اون موقع دیگه نفتی برا صادر کردن نداریم که ...

آخه خودم همیشه می گفتم چرا ما که اینهمه نفت داریم پالایشگاه نمی زنیم ! چرا بنزین وارد می کنیم ! با این حساب و کتاب تقریبا معلوم میشه چرا. آخه آقایون نظرشون این بوده که اگه بنزین وارد کنیم به صرفه تره از اینکه که در حال حاضر پالایشگاه بزنیم . البته این سیاست سال های اخیر کشور بوده ...

راجع به سهمیه بندی به نظرم درسته که ممکنه برا خیلی ها کم باشه اما برا خیلی ها کافی و برا خیلی ها زیادم می آد. نمی دونم چرا مردم همیشه شاکی هستن ! چیزی که بهش ایمان دارم اینه که یه طوری باید جلوی مصرف بی رویه و نا صحیح ، قاچاق و ... رو گرفت ! به هر حال باید یه کاری کرد ! از یه جا شروع کرد . باید جلوی پرسه های بی خودی تو همین خیابون های پایتخت رو گرفت ! 

 

- یه ایکس تری نشونم میده میگه ! چه فایده ! کسی که 70 میلیون ماشین خریده لیتری 1000 تومنم بشه میره بنزین میزنه ! پیش خودم میگم بزنه ! اون موقع پول گشت و گذار و دختر بازی آقارو ما نمی دیم لااقل !!!

 

- میگه من مطمئنم که کم می آرم ! میگم تا حالا فکر کردی مصرفت چقدره ؟ چند کیلومتر راه میری تو ماه ؟ میگه نمی دونم ! کم می آرم ! بیچاره شدم ... به نظر من ماشینی که صدی 12 هم بسوزونه سالی 10000 تا راه میره ، حالا اگه یه نگاه به کیلومتر ماشین و مدل ماشین انداخت میشه گفت کم میاد یا زیاد .

 

وقتی فکر می کنم می بینم شاید 100 لیتر کم باشه ، درسته ، شاید برا اینکه آدم تو این تابستون بعد اینهمه جون کندن بخواد بره یه سفر و خستگی در بکنه کم باشه. خوب باید زیادش کنن . برا کسانیکه کارشون تا خونشون مسافتش زیاده کم باشه،  اما حاضر نیستیم اقلا یه مدت صبر کنیم ببینیم کممون میاد ، زیاد میاد ، چقدر کم میاد ، چقدر زیاد میاد و بالاخره چی میشه. البته که وضع حمل و نقل عمومی خرابه ! اما همونی که گفتم باید یه کاری کرد و هر چی دیرتر بشه بدتره. ولی خوب به قول یه دوست این مملکت ما سیکل معیوبه ! میای بنزینو درست کنی ! کرایه ها درست یا غلط میره بالا اونوقت همه چی از شیر مرغ تا جون آدمی زاد میره بالا ! حالا بیا و درستش کن !!! اما نمی دونم این دولت چرا نرخ آزاد رو اعلام نمی کنه ! اصلا چرا دبه کرده که بنزین آزاد نداریم فهلا !!!

 

- میگه من کارم یه جوریه که بنزین کمم می آد ! می خواد بره وانت بخره تا بنزین کافی داشته باشه ! اولین نفری نیست که می خواد اینکارو بکنه ! از خیلی ها شنیدم می خوان اینکارو بکنن ! اصلا می گنا وانت کلی گرون شده !!!! عجب ! البته این قضیه تا آخر امسال بیشتر نیست چون گفتن وانتا باید گازسوز بشن تا آخر سال و از سال بعد سهمیه اونا عادی میشه !

 

- می گفت اون شب اومدم بنزین بزنم دیدم یهو پمپ بنزین رفت رو هوا !!! در رفتیم ! یکی دیگه می گفت یه سری اومدن شلوغ پلوغ کردن آتیش زدن و رفتن !! هر چی فکر کردم اینا کین نفهمیدم ! اولش گفتم شاید از جایی آب می خوره ! برنامه ریزی شدس بعدش گفتم ای بابا !! اونوقت لابد داغون کردن شیشه های اتوبوس ها و اینا بعد مسابقه فوتبالم باید برنامه ریزی شده باشه !!! خلایق هر چه لایق ! والا !

 

 


پ.ن : یه وقت فکر نکنین نمی نوسیم ها ! یه دور نوشتم همش پرید ! شاید بعدا اون چیزایی که نوشته بودم رو نوشتم …

 

پ.ن : من چقدر بعضی وقتا خنگ می شم  ! کاش یه چیز بهتر می خواستیم . ما گفتیم هوس عروسی کردیم ! ییهو یه کارت دعوت عروسی برامون اومد !

 

پ.ن : با توام ! آره ! با خود خودت ! اگه تحویلم نگیری می رم سراغ یکی دیگه ! تو که می دونی قاطی پاتیم ! می دونی که می تونم ! می رم یه وقت یه کاری می دم دستمون ها ! دور و برمون رو نگاه کن ! منظورمو خوب می فهمی ! آخه غیر تو من که کسی رو ندارم ! بابا منم آدمم …

 

پ.ن : فعلا کارآموزی بی کارآموزی !! مته شیکسته ! حفاری تعطیله ! تا ببینیم کی میریم جنوب … فقط اینکه عزیزی که دسش تو کاره تا شنیده بود می خوایم بریم جنوب گفته  بود این خله ! نمی دونم یعنی اینقدر سخته ؟! خوب امتحانش که می ارزه

 

پ.ن : رفتیم کوه ! دربند ! 13 نفری بودیم ! جاتون خالی خوش گذشت فقط زخم سرم که خورد به کنده درخت هنوز خوب نشده ! البته یه اتفاق دیگم افتاده ! میگن ظاهرا یه کمی یه چیزایی تو سرم جابجا شده !

 

پ.ن: میگه وقتی به تو زنگ می زنن که باهات کار داشته باشن ! به خاطر خودت نمی زنن . با خودم فکر می کنم می بینم حالا مگه بده ؟ به یه بهونم که شده از هم با خبر می شیم ! همین بسه …

 

پ.ن: بابا به خدا من اونی نیستم که تو فکر می کنی ! سه چهار تا حرف به ما زد شوخی یا جدی مارو همچین برد تو فکر که نگو ! ولش کن ! هیچ کی مارو نشناسه خودم که خودمو می شناسم ! مهم نیست تو چه فکری بکنی ! به هر حال من منم ! با فکر تو هم من عوض نمی شم !

 

پ.ن:  یه دوست میگه تو نگران نباش ! میگه یه وقت ، یه جا ، یه طور یه حالی بهت می دن که خودتم باورت نمیشه ! راست میگه ؟ چهره خندون دیروزش هیچ وقت یادم نمیره !!

خوشحالیش برام بسه ! بسه …

 

یا حق

 

+ نوشته شده در  شنبه شانزدهم تیر ۱۳۸۶ساعت 23:36  توسط امیرحسین  |